ابزار وبمستر

شعرزمان {سپیگان}داستان.مطالب متنوع

 

{اگر عشق نبود}                     

زندگی بار گران بود اگر عشق نبود

همه جا سرد وخزان بود اگر عشق نبود

من و تو در هوس زندگی آلوده شدیم

این هوس آفت جان بود اگر عشق نبود

این همه قول وغزل،نغمه و آهنک و سرود

همه در پرده نهان بود اگر عشق نبود

این جوانان که گل سرسبد زندگی اند

همه چون ریگ روان بود اگر عشق نبود

هر کجا می نگری غصه و درد است و الم

زندگی اشک روان بود اگر عشق نبود

عشق بود این همه نرمی به سخن بخشیدست

همه را تیغ زبان بود اگر عشق نبود

خلقت کون و مکان معجزه عشق بود

چشم خلقت نگران بود اگر عشق نبود

زندگی بی عسل عشق دگر شور نداشت

همه جا آه وفغان بود اگر عشق نبود

عشق اکسیر وجود است وهدایتگر دل

آدمی گرگ دمان بود اگر عشق نبود

 

                        زندگی دام بلا بود،نبود عشق اگر

فتنه پیرو جوان بود اگر عشق نبود

عشق بیت الغزل زندگیم شد {ثالث}

سود جان جمله زیان بود اگر عشق نبود

                                        {ثالث}

 


 



تاريخ : پنج شنبه 16 مرداد 1393برچسب:, | 23:22 | نويسنده : محمود داداش رستمی ثالث |

آنجا که بار زندگی همه خار است و خاره سنگ

حقا که حق چو فاحشگان ننگ پرور است

آنجا که جهل سلسله جنبان دانش است

زیباترین ترانه همانا که عرعر است

 



تاريخ : پنج شنبه 16 مرداد 1393برچسب:, | 13:46 | نويسنده : محمود داداش رستمی ثالث |
 

تنهایی همین است..تکرارنامنظم من بی تو...

بی آنکه بدانی برای تو نفس

میکشم...



تاريخ : شنبه 7 تير 1393برچسب:, | 11:12 | نويسنده : محمود داداش رستمی ثالث |

مولوی بیتی دارد نغز از زبان پیامبر{ص}که فرموده است:

گفت پیغمبر که :چون کوبی دری//عاقبت زآن در برون آید سری

ماهم آنقدر در عدالت اجتمائی را خواهیم کوبید تا سری برون آید و به این همه نابرابری و بی مسئولیتی پاسخ بگوید.

ایکاش تعامل  در عرصه گفتگو با مسئولانی که خود را به خواب خرگوشی زده اند،در سایه این خواب به ورطه پرخاش ختم نگردد.



تاريخ : چهار شنبه 4 تير 1393برچسب:, | 10:21 | نويسنده : محمود داداش رستمی ثالث |

سرچشمه فکر ما،سرابست سراب

هرنقش که زد،جمله بر آبست بر آب

خود ساخته ای هر آنچه پرداخته ای

در بحر جهان،عمر حبابست حباب

                                {ثالث}



تاريخ : سه شنبه 27 خرداد 1393برچسب:, | 13:32 | نويسنده : محمود داداش رستمی ثالث |

 
بسم الله
سلام
زندگی رانخواهیم فهمیداگرازهمه گل های سرخ دنیا متنفرباشیم فقط چون درکودکی وقتی خواستیم گل سرخی بچینیم خاری دردستمان فرورفته است؟

زندگی رانخواهیم فهمیداگردیگرآرزوکردن ورویا دیدن راازیادببریم وجرات زندگی بهترداشتن راازلب تاقچه به فراموشی بسپاریم فقط به این خاطرکه درگذشته یک یاچندتااز آرزوهایمان اجابت نشدند.

زندگی رانخواهیم فهمیداگر عزیزی رابرای همیشه ترک کنیم فقط به این خاطرکه دریک لحظه خطایی ازاوسرزدوحرکت اشتباهی انجام داد.

زندگی راهرگزنخواهیم فهمید اگردیگردرس ومشق رارهاکنیم وبه سراغ کتاب نرویم فقط چون دریک آزمون نمره خوبی به دست نیاوردیم ونتوانستیم یک سال قبول شویم.

زندگی را هرگزنخواهیم فهمید اگردست ازتلاش وکوشش برداریم فقط به این دلیل که یکبار درزندگی سماجت وپیگیری ما بی نتیجه ماند.
خدانگهدار
 



تاريخ : سه شنبه 27 خرداد 1393برچسب:, | 13:22 | نويسنده : محمود داداش رستمی ثالث |

1=اگر در زندگی خود دقیق شویم، خواهیم دید که پیوسته نقش بازی می کنیم.در مقابل رئیس؛میهمان؛کوچک و بزرگ الی آخر.در واقع زندگی   ما نمایشنا مه است.

2=گفتن از نا گفتنیها چقدر درد ناک است.

3=اگر زندگی را فقط از یک زاویه ببینیم بازنده هستیم

4=فکر مانند زمین کشاورزی است؛اگر به علفهای هرز اجازه رشد بدهیم،حاصلی به جز پریشانی و پشیمانی بدست نخواهیم آورد.

5=انسان بعد از آن که نیازهای حیوانی خود را برآورد کرد،در پی نیازهای انسانی  مانند فرهنگ و غیره بر خواهد آمد.

6=شانس و تصادف نام مستعار خداوند است.

7=برای پذیرش هرنوع تغییر ،ابتدا آمادگی لازم است.

8=اساس فلسفه مارکس این است.تغییر جهان نه تفسیر آن.

9=یک لحظه غفلت،یک عمر پشیمانی.

10=اگر احساسات خفته در جامعه سر باز کند ،خطر ناک می گردد.

11=شعر این است.چیزی بگوئی،چیز دیگری اراده کنی.

12=تخیل،حاصل بیداری و ارتباط ذهن شاعر با طبیعت است.

13=این دنیا به گرگها تعلق دارد.

14=فرق شجاعت و حماقت را نتیجه مشخص می کند.

15=تا زمانی که جامعه حاضر به پرداخت هزینه نباشد؛عروس آزادی را در حجله دیگران تماشا خواهد کرد.

16=کسی که زندگی  فردی  راحتی می خواهد،باید به زندگی جمعی ارزش قائل گردد.

17=فرق مولوی با دیگر شاعران در اندیشه نهفته است.

                                                                {ثالث}



تاريخ : دو شنبه 19 خرداد 1393برچسب:, | 11:16 | نويسنده : محمود داداش رستمی ثالث |

محضر ارجمند حضرت آیت الله سید احمد خاتمی
عضوهیات رئیسه مجلس خبرگان رهبری و امام جمعه موقت تهران


با سلام و عرض احترام، حضرتعالی اخیرا در باب وضعیت فرهنگی کشور و تکلیف دینی دولت در قبال هدایت مردم مطالبی فرموده اید که مایل بودم توضیحاتی به استحضار برسانم. پیرامون وظیفه دولت در هدایت اجباری مردم به بهشت بنده هیچ اهلیتی برای اظهار نظرندارم. فقط مایل بودم از حضرتعالی و برخی آقایان دیگر از جمله حضرت آیت الله سید احمد علم الهدی امام جمعه محترم مشهد که قائل به چنین تکلیفی برای دولت هستند استفتاء نمایم که آیا اساسا خداوند به پیامبر فقط وظیفه ابلاغ رسالت را محول کرده بوده و یا آنکه افزون بر ابلاغ رسالت، نبی اکرم(ص) وظیفه داشته تا هر طور که می شده مردم را به بهشت هم هدایت نماید؟ همانطور که عرض کردم بنده آگاهی در این فقره نداشته و بیشتر طرح سئوال نموده ام. اصل عرایضم در خصوص انتقادات جنابعالی و سایر منتقدین به عملکرد فرهنگی ده ماهه دولت آقای روحانی می باشد. شماری از ائمه محترم جمعه کشور بهمراه سایر منتقدین دولت یازدهم، دو ایراد بنیادی نسبت به عملکرد دولت در حوزه فرهنگ دارند. نخست آنکه مدعی اند که وضع حجاب و عفاف و فرهنگ از زمان به روی کار آمدن این دولت رو به انحطاط گذارده. سخن دوم شان آن است که مسبب این وضعیت دولت یازدهم و سیاست های فرهنگی آن از جمله عملکرد وزارت ارشاد بوده است.

بنده در صحت هر دو این مفروضه ها تردید دارم. اولا جنابعالی و سایر منتقدین بر چه اساسی می فرمائید که وضع فرهنگی در کشور به نسبت قبل بدتر شده ؟ اگر مشاهده گری در دوران دولت اصولگرا در ایران می بود و وضعیت حجاب و عفاف و فرهنگ و هر آنچه که مد نظر آقایان است را لحاظ می کرد و امروز وضعیت را با دوران آقای احمدی نژاد مقایسه می کرد، آیا نتیجه گیری می کرد که وضعیت فرهنگی آنگونه که مخالفین دولت معتقدند، خیلی دچار انحطاط شده؟ همه ما داریم در این مملکت زندگی می کنیم ، مگر واقعا ظرف 10 ماه ی که این دولت برسر کار بوده چه تغییر و تفاوت های فاحشی از نظر فرهنگی صورت گرفته که این همه برخی ها از جمله جنابعالی دچار نگرانی شده اند؟
اما فرض بگیریم که حق با آقایان است و وضع فرهنگی کشور خراب شده است . سئوال اساسی جناب آیت الله خاتمی آن است که مگر وظیفه دولت ( به عنوان قوه مجریه) حسب قانون اساسی اصلاح و تهذیب فرهنگ جامعه است؟ اینکه امور فرهنگی جامعه، هدایت و ارشاد مردم، متدین کردن آنان ، محجبه نمودن نسوان و .... وظیفه دولت است را جنابعالی یا آیت الله سید احمد علم الهدی یا حضرت آیت الله موحدی کرمانی یا آقایان دیگر از کدام یک از اصول قانون اساسی استخراج می نمایید؟ اصول 113 تا 142 قانون اساسی پیرامون وظایف و مسئولیت های رئیس جمهور و قوه مجریه است. این وظیفه که امور فرهنگی و اشاعه آن بایستی توسط دولت انجام بگیرد را جنابعالی از کدام یک از این سی اصل قانون اساسی برداشت می فرمائید؟
قانون اساسی به کنار، جناب آیت الله خاتمی در کشور قریب به 26 سازمان ، بنیاد، نهاد، شورا، موسسه، دانشگاه و غیره داریم که شان نزول تشکیل شان اشاعه و گسترش فرهنگ اسلامی است . یقیننا جنابعالی مستحضر می باشید که شاید کمتر کشوری در دنیا به اندازه ایران بودجه برای تبلیغات فرهنگی و ایدئولوژیک هزینه می کند. اینکه آیا اولویت با آموزش و پرورش ، بهداشت و درمان، محیط زیست و امور عام المنفعه زیر بنایی است یا تبلیغات اسلامی ، محل بحث نیست. اما بودجه هایی که صرف این دستگاهها و سازمان ها می شود، چندین و چند برابر بودجه وزارت ارشاد است. جهت استحضار حضرتعالی بنده صرفا برخی از این دستگاهها و بودجه های آنها را ذکر می نمایم تا منصفانه تر بتوان قضاوت نمود که آیا از قوه مجریه می بایستی انتظار اصلاح فرهنگ جامعه را داشته باشیم یا از این 26 دستگاه و سازمان متولی فرهنگی. ارقام ارائه شده بودجه سال جاری این دستگاهها و ارگان ها می باشد و در انتها برای مقایسه بودجه وزارت ارشاد هم آمده(رقم های آخر صفر شده اند)
1-مرکز خدمات حوزه های علمیه ...................................................................4200 میلیارد ریال
2-شورایعالی حوزه های علمیه .....................................................................4120 میلیارد ریال
3-سازمان تبلیغات اسلامی .........................................................................2350 میلیارد ریال
4-سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی ...........................................................1800 میلیارد ریال
5-جامعه مصطفی العالمیه ..........................................................................1750 میلیارد ریال
6-نهاد کتابخانه های عمومی کشور...............................................................930 میلیارد ریال
7-سازمان اوقاف و خیریه .............................................................................800 میلیارد ریال
8- دفتر تبلیغات اسلامی .............................................................................750 میلیارد ریال
انون فرهنگی و نوجوانان .............................................................................600 میلیارد ریال
10-حوزه هنری (تبلیغات اسلامی) ................................................................430 میلیارد ریال
11-شورایعالی انقلاب فرهنگی ....................................................................400 میلیارد ریال
12-شورای برنامه ریزی حوزه های علمیه خراسان ...........................................370 میلیارد ریال
.-شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی ...........................................................250 میلیارد ریال
14-موسسه نشر آثار حضرت امام خمینی .....................................................190 میلیارد ریال
15-موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی ..............................................120 میلیارد ریال


بودجه این 15 سازمان و نهاد فرهنگی بیش از 19000 میلیارد ریال درسال است. به این مقدار اگر 9700 میلیارد ریال بودجه صدا و سیما را بیافزاییم بعلاوه بودجه سازمان ها و مراکز فرهنگی دیگری همچون " دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم" ، " دانشگاه اصول الدین" ، " بنیاد پانزده خرداد" ، "بنیاد انقلاب اسلامی" و ..... را هم در نظر بگیریم بودجه ایی که سالیانه رسما صرف امور فرهنگی می شود به سرعت از مرز 30000 میلیارد ریال در سال بالاتر می رود. این 30000 میلیارد ریال بصورت مستقیم برای امور فرهنگی در سال هزینه می شود. یک سری دستگاههای دیگرهم بصورت غیر مستقیم برای فرهنگ هزینه می کنند از جمله بسیج ، سپاه پاسدارن ،اداره جات سیاسی - عقیدتی، شهرداری ها و غیره. اگر همه این هزینه هایی که صرف امور فرهنگی می شود جمع آوری شود رقم واقعی خیلی بیشتر از 30000 میلیلرد ریال در سال خواهد شد.
بحث بر سر آن نیست که آیا مردم راضی هستند از مالیاتی که می پردازند و از درآمد کشور این همه برای تبلیغات و امور فرهنگی هزینه شود. بحث بر سر آن است که رقم رسمی 30000 میلیارد ریال تقریبا 5 برابر بودجه رسمی سالیانه وزارت ارشاد می باشد( کل بودجه سالیانه وزارت ارشاد بعلاوه تمامی نهادهای وابسته به آن در حدود 6000 میلیارد ریال می باشد). این فقط 5 برابر بودن بودجه نهادهای فرهنگی و تبلیغاتی نیست که شگفت انگیز است. وزارت ارشاد و زیر مجموعه های وابسته به آن هر یک ریالی که هزینه می کنند با حساب و کتاب بوده و به دستگاههای نظارتی ازجمله مجلس پاسخگو هستند. در حالیکه بسیاری از نهادهای فرهنگی و تبلیغاتی، به هیچ دستگاه و ارگانی در قبال نحوه هزینه ها و مخارجات شان موظف به پاسخگویی و حساب پس دادن نیستند.
علیرغم همه اینها، جناب آیت الله سید احمد خاتمی ، بنده یکبار ندیدم که جنابعالی یا سایر ائمه جمعه بعلاوه سایر منتقدین فرهنگی دولت به سروقت این نهادها بروند و محض خالی نبودن عریضه هم که شده یکبار از صدا و سیما، شورایعالی انقلاب فرهنگی، یک دوجین دستگاهها و نهادهای تبلیغاتی، شورایعالی حوزه های علمیه، سازمان تبلیغات اسلامی و .... توضیح بخواهند که در برابر آن 30000 میلیارد ریالی که از بیت المال می گیرند، کدام گام جدی و اصولی را برای رشد، گسترش و ارتقاء فرهنگ کشور برداشته اند؟ اگر وضع فرهنگ کشور آنگونه که حضرتعالی معتقدید خراب است ، چرا فقط ارشاد و قوه مجریه می بایستی پاسخگو باشند و جنابعالی حاضر نیستید بالاتر از گل به آن 26 نهاد دیگر که 5 برابر ارشاد بودجه شان است و به احدی هم پاسخگو نیستند تذکری بدهید و چیزی بفرمائید؟ اگرهم به آنان انتقادی ندارید چون کارشان را درست انجام داده اند، پس خیلی هم وضع فرهنگی کشور نمی تواند آنگونه که می فرمائید آشفته و نابسامان باشد. شخصا از جنابعالی و سایر منتقدین فرهنگی دولت ممنونم چون حملات و انتقادات شما سبب طرح مسائلی گردید که تا قبل از آن مطرح کردنی بنظر نمی رسیدند.

 

ایام بکام باد
صادق زیباکلام
یازدهم خرداد یکهزاروسیصدونودوسه

 



تاريخ : دو شنبه 12 خرداد 1393برچسب:, | 16:3 | نويسنده : محمود داداش رستمی ثالث |

تیتری در روزنامه فرهیختگان از قول سید حسن خمینی نوه امام خاندم که خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم. ایشان دردیدار با جمعی از معاونان ومدیران کل فرهنگی و اجتمائی دانشگاههای سراسر کشور  طی بحثی پیرامون فرهنگ گفته اند :اندیشه را در پستو نمی توان حفظ کرد.از این کلام متین بوی بهشت  به مشام می رسد.اما در عوض در همان روز نامه مطلبی هم از سید احمد علم الهدی امام جمعه محترم مشهد  خواندم مبنی بر این که :با همه قدرت جلو کسانی که مانع بهشت رفتن مردم شوند خواهیم ایستاد.جناب علم الهدی!بهتر است نگران زنگی مردم باشید تا بهشتشان.  آیا می دانید که کسانی  مانع بهشت رفتن مردم می شوند؟ کسانی که  مردم را در فقر و مسکنت نگه داشته اند .کسانی که هرشب برای سر کیسه کردن مردم خوابهای   جهنمی می بینند.جناب علم اهدی ،مگر وظیفه حکومت دینی آسایش وآرامش  مردم نیست؟ پس کو؟تا کی باید  به جای نان در سفره مردم آجر وعده های پوچ  مسئو لان  بی وجدان باشیم ؟کسی که در آتش فقر و فاقه می سوزد وچنان که خود حضرتعالی بهتر از هر کس دیگر می دانید که  اگر فقر از در وارد شود ،ایمان از پنجره  فرار می کند، بهشت  یک واژه زجر آور است .شما به جای مبارزه  با کسانی که نمی خواهند مردم به بهشت بروند،با کسانی مبارزه کنید که حق حیات و حق انتخاب به مردم نمی دهند.وظیفه اصلی شان را در قبال مردم فراموش کرده اند. مردم زمانی به بهشت فکر می کنند  زندگی شان  بوی بهشت بدهد نه دود جهنم جناب علم الهدی؛ برای جوانی که تازه با هزینه  پدرش ازدواج کرده و از زور بی کاری حلقه نامزدی خود و همسرش را می فروشداز بهشت گفتن درد ناک است.یک بار هم که شده به فکر دنیای مردم باشید .من به شما قول می دهم اگر شما به فکر دنیا و رفاه مردم باشید مردم خودشان به راحتی راه بهشت را پیدا خواهند کرد. به قول آن عزیز بهشت را به بها می دهند نه به بهانه. چون گفتن از بهشت و آخرت بی هزینه است این همه کلام فرسائی می کنید اما گفتن از فقر و بدبختی مردم  هزینه دارد ودل شیر می خواهد که شماها ندارید.

هرکه از آیینه رو پنهان کند

درد زشتی را کجا درمان کند



تاريخ : یک شنبه 11 خرداد 1393برچسب:, | 10:46 | نويسنده : محمود داداش رستمی ثالث |

سلام دوستان.

مولوی می فرمایند :

ای برادر قصه چون پیمانه است

معنی اندر وی بسان دانه است

امروز رمان رسالتی بس دشوار بر دوش دارد چون باید روابط پیچده فرد و جامعه وبلعکس را  بصورت روشن بیان نموده و انسان رابا شگردهای زورمداران و فرصت طلبان در جامعه کنونی آشنا کند.خوشبختانه رمان سرمه دان زمردین که بر همین اساس شکل گرفته است تا یک ماه دیگر چاپ و روی پیشخوان کتابفرووووووووووووووووووووووووشیها قرار خواهد گرفت.امید که دوستان باحمایت خود از رمان فوق هیجانی سرمه دان زمردین نویسنده را در راهی که گرفته است،تشویق نمایند



تاريخ : چهار شنبه 7 خرداد 1393برچسب:, | 9:54 | نويسنده : محمود داداش رستمی ثالث |

نابرابریهای اجتمائی.

تاریخ شاهد صادقی است که علی رغم خواست زورمداران، بعضی از حقایق را در سینه خود  حفظ کرده تا برای دیگر انسانها  درس عبرت داده باشد.

نابرابریهای اجتمائی در عرصه های اقتصاد و قدرت بیشتر  ظاهر می گردد.هنوز هیچ  قانونی  تدوین نشده است که نابرابریهای  اجتمائی را از بین ببرد. حتی قوانین  مارکسستی هم به شکست منجر شد و نتوانست  شکاف فقر و غنارا از بین ببرد الان سی و چند سال از عمر انقلاب اسلامی می گذرد در حالی که روز بروز شکاف بین طبقات اجتمائی بیشتر و عمیقتر می گردد.بخصوص در حوزه اقتصاد چنان بلبشوئی بوجود آمده است که یکی میلیاردها دلار و ریال در حساب خود دارد و  هزاران نفر به خاطر صد هزار تومان  گوشواره از گوش دخترکی می رباید.یکی با سفارش قدرتمداران گونی گونی وام می گیرد و صدها هزار نفر  توان پرداختن فیش آب و برق را هم ندارند.یکی با امکانات دولتی مریض خود را در بهترین بیمارستانهای  اروپائی درمان می کند و  کرور کرور مردم با مسکن  بیمارشان ساکت می کنند.کسانی به راحتی و با شفارشات  خودیها چندین شغل را تصاحب می کند و ملیونها جوان به خاطر عدم شغل  به کارهای دون شان خودشان روی می آورند.آیا ملت ایران به کدام دلیل انقلاب کرد .اگر در زمان شاه امریکا صحنه گردان بود،الان بدتر از امریکائیها   صحنه گردان هستند زیرا با شگردهای مختلف تمامی منابع قدرت و ثروت را به چنگ آورده و ملت را به پشیزی نمی خرند.با اعدام چند نفر این وضع درست نمی شود باید قوانینی در کشور تدوین گردد که امکانات  کشور با عدالت و صحیح در اختیار عموم ملت قرا بگیرد.تا کی باید گله و شکایت کرد و هیچ نتیجه ای نگرفت . شمارا بخدای احد و واحد بس کنید اگر بلد نیستید حکو مت کردن را شجاعت  اعتراف را داشته باشید. به نظر شما تا کی  این وضع نابسامان می تواند ادامه داشته باشد.تاکی باید با امیدهای کاذب دل مان را خوش کنیم که وضع درست خواهد شد.اگر قصدتان خدمت به مردم است این راهش نیست. این ره که تو می روی به ناکجا آباد است.حال شاید   بگوئید که :ای نویسنده این مطلب تو  پشت پرده را نمی بینی اما در جواب باید گفت چرا در کل جهان فقط  کشور ما این همه اسرار پشت پرده دارد و چراباید  و چقدر باید اسرار پشت پرده صحنه گردان سرنوشت ملت بزرگ ایران باشد .مگر  وظیفه حکومت   نیست که رفاه،مسکن،بهداشت و امنیت جامعه را در حد قابل قبول تامین کند؟ چرا به اصلی ترین وظیفه خود عمل نمی کنید .به ما جواب دهید که بیکاران از کجا بیارند و بخورند ؟ مجبور هستند  از هر راه ممکن حتی اگر خلاف خلاف هم که باشد، شکم خود را سیر کنند.در نتیجه امنیت کشور به خطرافتاده و عده زیادی از جوانان پاک طینت آلوده می شوند.و این آلودگیها و خلافکاریها را به  نسلهای آینده نیز   منقل خواهند کرد.حال سه راه مانده است: یا  این وضع را ادامه بدهید تا ملت به مرور زمان دیوانه شده و از بین برود. یا کنار بروید تا کسانی که مدعی هستند  وضع کشور را سرو سامان بدهند و یا انقلاب دیگری بکنید ودست این انگلهارا که بر هیچ صراطی مستقیم نیستند از سر نوشت مردم قطع کنید.حال  سخن خود را با  کلام علی {ع}به اتمام می رسانم که درمورد این دنیا و قدرت پوشالی می فرمایند:

{به خدا سوگند این دنیای شما که به انواع حرام آلوده است،در دیده من از استخوان خوکی که در دست بیماری جذامی باشد،پست تر است}



تاريخ : دو شنبه 5 خرداد 1393برچسب:, | 10:28 | نويسنده : محمود داداش رستمی ثالث |

هشدار به مسئولان!

اگر اهل تاریخ باشید بخوبی درخواهید یافت که در روح جمعی مردم تحت ستم ،به مرور زمان احساس مشابهی شکل می گیرد و در یک برهه از زمان این احساس سر باز کرده و خود را به شعور می رساند .در این مرحله دیگر هیچ سلاحی  برای کنترل  مردم تحت ستم کارگر  نیست.در ملت ایران نیز این مهم در حال   سر باز کردن است .مضاف بر این که این احساس جمعی مردم ایران  را احساس دینی هم یاری می رساند  چرا که سرنوشت رفاه مردم با احساس دینی گره خورده وزمانی که مردم بطور مدام از  نهادهای قدرت در جامعه سر خورده می شود ،احساس دینی شان با احساس  مکنون در روح جمعی هم آهنگ شده و روح جمعی را سر ریز می کند.حال روی سخنم با مسئولان اجرائی کشور است .اگر در اندک مدتی بار سنگین  مشکلات عدیده را از دوش مردم بر ندارند،مردم بسان نهنگها که دسته جمعی خودکشی می کنند،خودرا در عرصه رها خواهد کرد.بارها گفته ام که به سپاه  و نیروهای امنیتی اعتماد هست ،اطمینان نیست. چون این عزیزان در بطن جامعه هستند و بطور مستقیم فشارهای   خارج از حد  توان مردم را شاهد هستند .و حرف امام در گوششان هست که ما خدمتگذار مردم هستیم. و این عزیزان هم پیرو مکتب امامشان هستند و خود را خدمتگذار مردم می دانند. پس وقتی احساس جمعی مردم  در اثر سهل انگاری و ندانم کاری مسئولان سر باز کند.این نیرو ها در کنار مردم هستند نه در مقابلشان .پس مسئولان اجرائی  کشوربه هوش باشند و این قدر مردم را با وعده و وعیددروغین به سوی نابودی اعصاب و روان نکشانند.

سعدی می فرمایند:

ید ظلم جائی که گردد دراز

نبینی لب مردم از خنده باز

شر انگیز هم بر سر شر شود

چو کژ دم که با خانه کمتر شود

نصیحت که خالی بود از غرض

چو داروی تلخست دفع مرض

چوبا سفله گوئی به لطف و خوشی

فزون گرددش کبر و گردن کشی

به گمراه گفتن نکو می روی

جفای تمام است جوری قوی

 



تاريخ : شنبه 3 خرداد 1393برچسب:, | 11:8 | نويسنده : محمود داداش رستمی ثالث |

جامعه را اگر به سنگ طلا تشبیه کنیم،جوانانی در درون این سنگ هستند که طلای واقعی آنها هستند  زمانی این طلا ارزش خود را  بدست خواهد آورد که از سنگ استخراج گردد. پس  وظیفه دولتمردان و مسئولین ذی ربط این است که اجازه ندهند این طلاهای ارزشمند در داخل سنگ جامعه بلا استفاده بمانند، باید انهارا استخراج یا به مفهوم دیگر کشف کرد تا  دیگران در سایه غفلت ما انهارا کشف و شکار نکنند.

هرکه از آیینه رو پنهان کند

درد زشتی را کجا در مان کند.

{ثالث}



تاريخ : شنبه 27 ارديبهشت 1393برچسب:, | 13:46 | نويسنده : محمود داداش رستمی ثالث |

سلام دوستان.

امروز موضوعی را شنیدم که برایم بسیار ناراحت کننده بود.در محوطه دانشگاه بایکی از دوستان ادب دوست برخورد کردم وبعداز احوال پرسی های معمول طبق معمول دوستم باب گلایه را از من باز کرد این که چرابه انجمن  ادبی نمی آیی و از  این حرفها .کناردوستم پسری ایستاده بود وظاهر آرامی داشت وقتی گلایه دوستم را شنیددست در جیب خود کرد و کیف خود را بیرون آورد واز داخل کیف کارتی را نشامان داد و گفت:من عضو مخترعان کشور هستم وتا کنون چندین اختراع به ثبت رسانده انم اما الان  تو یک آشپز خانه دیگ می شویم .برای چه بیاد به انجمن. تو این کشور شاعر ونویسنده و مخترع هیچ ارزشی ندارد. باید به سراغ کاری رفت که پول داشته باشد تا محتاج کسی نباشی. من وقتی این سخن را از آن جوان شنیدم عرق سردی تمام وجودم را فرا گرفت. پیش خود گفتم :اگر من که چندین تالیف و دفتر شعر و مقاله دارم هیچ اما این جوان اگر  در یکی از کشور های پیشرفته بود الان بهترین امکانات را در اختیارش گذاشته بودند و از ش  به عنوان یک سرمایه ملی  حمایت و محافظت می کردند .اما صد افسوس که در  این  نقطه از  این کره خاکی و آبی  متولد شده و با داشتن چنین استعدادی که خودش شکوفا شده  باید برای امرار معاش خود در یک آشپز خانه دیگ بشوید. از ای جا پی توان بردن چه آشوب است در این دریا.

خدا وندا خودت به این مسئولان ما  درک و وجدان عنایت فرما .آمین



تاريخ : شنبه 27 ارديبهشت 1393برچسب:, | 12:57 | نويسنده : محمود داداش رستمی ثالث |

بهار عافیت گل می کند اما به شرطی که

خزان را با لباس نو عروس گل نیارایی

به پایان می رسد روزی تورا هر راه دشواری

اگر دیوانه سر با پای چوبینش نه پیمایی

زامواج حوادث هیچ آسیبی نمی بینی

اگر چون کوه پابر جاشجاعت را نفرسایی

                                  {ثالث}



تاريخ : شنبه 27 ارديبهشت 1393برچسب:, | 11:53 | نويسنده : محمود داداش رستمی ثالث |