دوستان عزیز در داستان وحدت عشق نکته نغزی که نهفته است علاوه یک نکته عرفانی . یک نکته عشقی هم وجود دارد.

در زندگی زنا شوئی یک مسئله مهم و حساسی هست که کمتر کسی به آن توجه دارد .آن حل شدن زن ومرد یا عاشق و معشوق در وجود هم می باشد.مانند حل شدن شکر در شیر .یعنی اگر زن و مرد خود وفردیت را در میان ببینند هیچگاه به آن مرحله نخواهند رسید.بعد عرفانی مسئله روشن است. اینکه فقط یک وجود حقیقی وجود دارد بنده نباید در مقابل حق خود را ببیند و فردیت خود را احساس کند.

اما در بعد اجتمائی هم همان نکته  هست با این تفاوت که در  اینجا هر دو باید خود را در دیگری محو کند.یعنی مرد وقتی نگاه می کند فقط زن را می بیند نه خود را و زن نیز فقط مرد را  مشاهده می کند نه وجود خود را. اگر این نکته محقق گردد.لذتی که حاصل خواهد شد با هیچ مقیاسی سنجیده نمی شود.چنانکه مولوی می فرمایند:

آن یکی آمد دریاری بزد

گفت یارش:کیستی ای معتمد

گفت:من گفتش:برو هنگام نیست

بر چنین خوانی مقام خام نیست

رفت آن مسکین و سالی در سفر

در فراق دوست سوزید از شرر

پخته شد آن سوخته پس باز گشت

باز گرد خانه انباز گشت

حلقه زد بر در به صد ترس و ادب

تا بنجهد بی ادب لفظی زلب

بانگ زد یارش که:بر در کیست آن

گفت:بر در هم توی ای دلستان

گفت:اکنون چون منی.ای من درآ

نیست گنجا یی دو من را در سرا

پس زمانی که عاشق در را زد معشوق گفت کیست جواب داد منم . معشوق در را باز نکرد و گفت برو که هنوز خامی  عاشق بیچاره یک سال رفت و پرس جو کرد و آموخت که با معشوق چگونه باشد و بعد از یک سال  بر گشت و دوباره در زد  وقتی معشوق گفت  کیست پشت در . عاشق جواب داد که  این که پشت در هست تو هستی آنوقت در را باز کرد و گفت حا لا بیا که همه چیز از آن توست.

اگر این نکته را در عشق مجازی هم  اعمال کنیم نتیجه حیرت انگیزی حاصل می شود.که در عرفان به آن اتحاد عاشق و معشوق می گویند.

اولین قدم در این راه از بین بردن غرور است. یعنی در مقابل آتش عشق باید یخ غرور ذوب شود.وقتی غرور  رفت حل شدن آسان می شود. وقتی در وجود هم حل شدید لذتی حاصل می شود که هیچ کلمه ای توان  وصف آن را نخواهد داشت.

نظرات شما عزیزان:

نام :

آدرس ایمیل:

وب سایت/بلاگ :

متن پیام:

نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: