پشت دیوار یکی می خواند

در سرودش ابدیت جاریست

باورم گم شده در آوایش

ماه می بارد ازهردم او

به کویر شب تفتیده دل

من نمی گویم گلنار شوید سبز شوید سرخ شوید

ونمی گویم در دامن یک کوه بلند

توی یک هندسه باغچه ی سبز شوید

من نمی گویم جنگا باید

همه از جنس اقاقی باشد

نخل با سنجد خویشی دارد

گل بادام همان نسترن است

و تبر هم روزی سبز خواهد شد اگر

شانه ابراهیم

نیلی وسرخ شود

مشک من پر آب است

راه دربا اینجاست

در ورای رگ وپی

من نمی گویم در حوضچه ی پنجره ماهی باشید

ودر آیینه که زنگار هزاران نفس چر کین است

پی نوری بروید یا نروید

این قدر می گویم

چشم را باز کنید

گوش را طعمه ی هر گرگ بلاغت نکنید

در دل آینه صلح وصفا

سفر آغاز کنید

پشت دیوار یکی می خواند

نردبان کو

سر دیوار کجاست

نظرات شما عزیزان:

نام :

آدرس ایمیل:

وب سایت/بلاگ :

متن پیام:

نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: