ابزار وبمستر

دامن همت

دوستان، یه غزل به سبک هندی دارم به نام دامن همت. امروز می خوام انو براتون هدیه بدم.

دامن همت نیالودم به ننگ شکوه ها

تا شدم از قید و بند فقر خود بینی رها

سختی ایام یکسان نیست بر نوع بشر

بعد سودن سنگ می میرد گوهر گیرد بها

عشق بازی می کند با مرگ مرد راه عشق

موج در آغوش دارد ماهی بحر بلا

مام فکرت در جهان از بس عقیم افتاده است

حسرت نوزاد می سوزد دل گهواره را

از بزرگان تا نفس دارند آرامش مجوی

پیچ و تاب موج از دریا نمی گردد جدا

زیر دستان را گناهی نیست در نقص کمال

تیغ را بازوی جوهر دار باید مقتدا

کشتی اندیشه را ساحل بود آزادگی

رود تا دریا هزاران پای دارد در قفا

دفتر ایام عمر ما وبالی بیش نیست

طفل را جز جای زخمی نیست از مکتب به پا

در تنور رنگ {ثالث}فکر بی رنگی مپذ

شبنم شفاف در مرداب می گردد فنا

                         {ثالث}

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







تاريخ : پنج شنبه 27 تير 1392برچسب:, | 14:49 | نويسنده : محمود داداش رستمی ثالث |